متن ترانه استرس از افشین امینی
انقدر از استرس ديوونه بودم كه از خونه زدم بيرون
به هيچ وجه نميخواستم كسی بفهمه حال منِ داغون
يه مسير نامشخص و فقط رفتم گيج و بی هدف
اون موقع شب تو خيابون فقط من بودم که راه ميرف
اونجا بود كه بغضم از فشار و درد يهو تركيد
هيچی و به جز تصويرای تيره و مات نديد
اونجا بود كه فهميدم كم آوردن يعني چي
اونجا بود كه فهميدم هيشكيم نداری بهش بگی
اونجا با خودم گفتم كه عجب دنيای بدی
كه واسه هر تصميمی تو اين زندگی چقدر مرددی
ساعت ها گذشت و بالاخره من اومدم خونه
يه لبخنديم داشتم واسه اينكه كسی ندونه
به بهونه خواب سريع رفتم توو اتاق
که هيشكيم نفهمه چی گذشت به حال منه خراب