light_mode
account_circle
close
search
متن ترانه سیل از علی ساعدی متن ترانه سیل از علی ساعدی

متن ترانه سیل از علی ساعدی

در آن شب که غمت سیل شد و جان مرا بُرد
نبودی
همان شب که دل از پای در آمد، زمین خورد
نبودی
غمت دوخت لبم را، نتوانم که بگویم
کجایی، کجایی
ولی ساعت بی‌حوصله هی زمزمه می‌کرد
نمی‌آیی، نمی‌آیی
شب شکستن مرا ندیدی، ندیدی
به خون نشستن مرا ندیدی، ندیدی
به احترام عشقمان نماندی، نماندی
این‌همه گفتمت بمان، نماندی، نماندی
بیا و ببین، چه خمیده شدم
زیر بار غمِ رفتن تو
تو ساده گذشتی ازم ولی من
واسم سخت گذشت، گذشتن تو
بیا و ببین که نگاهم هنوز
به خیابان دوخته‌ست، مانده به در
یا بیا و بمان، یا بیا و مرا
به حال خوش گذشته ببر
شب شکستن مرا ندیدی، ندیدی
به خون نشستن مرا ندیدی، ندیدی
به احترام عشقمان نماندی، نماندی
این‌همه گفتمت بمان، نماندی، نماندی

open_in_new
close
open_in_new
close