light_mode
account_circle
close
search
متن ترانه نفرین از داریا متن ترانه نفرین از داریا

متن ترانه نفرین از داریا

آسمان چشم او آیینه کیست
آن که چون آیینه با من روبرو بود
درد و نفرین، درد و نفرین بر سفر باد
سرنوشت این جدایی دست او بود
آه آااه
گریه مگن که سرنوشت
گر مرا از تو جدا کرد
عاقبت دل های ما
با غم هم آشنا کرد
با غم هم آشنا کرد
چهره اش آیینه کیست
آن که با من روبرو بود
درد و نفرین بر سفر
این گناه از دست او بود
این گناه از دست او بود
ای شکسته خاطر من
روزگارت شادمان باد
ای درخت پر گل من
نو بهارت ارغوان باد
آنچه کردی با دل من
قصه سنگ و سبو بود
من گلی پژمرده بودم
گر تورا صدرنگ و بو بود
ای دلت خورشید خندان
سینه تاریک من
سنگ قبر آرزو بود
نگ قبر آرزو بود

open_in_new
close
open_in_new
close