متن ترانه بی پناهی از فرزین بردباری

light_mode
account_circle Playmusic.ir
close
search
متن ترانه بی پناهی از فرزین بردباری متن ترانه بی پناهی از فرزین بردباری

متن ترانه بی پناهی از فرزین بردباری

لبهای خشکمون از اشک خیسه
قلم این دردو با خون مینویسه
عطش داریم اما نه برا آب
نداره قلبمون بی تو دمی تاب
تو برگردی عطش میمیره در ما
چراغون میشه این شب حضرت ماه
فدای مشک رو دوشت عمو جون
فدای بغض خاموشت عمو جون
عموجون بی پناهی درد داره
اسارت تو سیاهی درد داره
عمو جون تازیانه کینه خوردن
به جرم بی گناهی درد داره
خبر اومد که از لبهای تشنه
خروش و موج دریا رو گرفتن
سیاه پوشید صحرا چونکه فهمید
از این شب ماه زبیا رو گرفتن
خبر اومد که برگشتی دوباره
با دستای بریده مشک پاره
شنیدم زیرلب با مشک گفتی
که ماها تشنه‌ایم طاقت بیاره
عموجون بی پناهی درد داره
اسارت تو سیاهی درد داره
عمو جون تازیانه کینه خوردن
به جرم بی گناهی درد داره

open_in_new
close
open_in_new
close