light_mode
account_circle
close
search
متن ترانه رسوا از حسین هور متن ترانه رسوا از حسین هور

متن ترانه رسوا از حسین هور

من آمدم مرا رسوا کنی
دل شکسته را شیدا کنی
سری به شانه ام بسپاری و
به عاشقانه ای لب وا کنی
نمی سپارمت دیگر به دیگری
مرا ببر به هر جایی که میبری
هزار و یک شبم بی تو سحر نشد
نمی‌گذارم از این قصه بگذری
من آمدم دوباره با ترانه ای برای تو
چه کرده ای که از دلم نمی رود هوای تو
من آمدم دوباره با ترانه ای برای تو
چه کرده ای که از دلم نمی رود هوای تو
نمی رود هوای تو
شکسته مستی ام را سبوی تو
خراب و خسته اما به سوی تو
من این شبِ به باران نشسته را
سحر نمیکنم جز به موی تو
ببین که با جهانم چه میکنی
به لب رسیده جانم چه میکنی
اگر تو مهر و ماهم نبوده ای
بگو در آسمانم چه میکنی

open_in_new
close
open_in_new
close