

متن ترانه شوق شیرین از منصور کاویان
یک نظر کافی بود تا ببازم دل را رخ زیبا دارد به بنازم دل را
مبتلا گشتم من مبتلایت ای یار عشق
عشق تو معمار است تا بسازم دل را
اوج خوشبختی را با تو احساس کردم
تو مثل خورشیدی دور تو میگردم
با تو آسان شود هر آنچه سخت بوده
با تو گرمم اما تو نباشی سردم
شوق شیرینم عشق دیرینم جای تو محفوظ است توی این سینم
شوق شیرینم عشق دیرینم جای تو محفوظ است توی این سینم
دل غمدیدم با تو آرام شده داستان عشق ما شهره عام شده
صاحب قلبم باش تا ابد پیشم باش
تو برایم بمان قوم و خویشم باش
شکل تازهای گرفته زندگیم با بودنت
بوی گلهای بهاری میدهد عطر تنم
شکرت اینکه زندگیمن با تو سامان گرفت
قلب نیمه جان من با تو بود جان گرفت شد
شوق شیرینم عشق دیرینم جای تو محفوظ است توی این سینهام
شوق شیرینم عشق دیرینم جای تو محفوظ است توی این سینهام
شوق شیرینم عشق دیرینم جای تو محفوظ است توی این سینهام