light_mode
account_circle
close
search
متن ترانه تفسیر باران از مسعود دهش متن ترانه تفسیر باران از مسعود دهش

متن ترانه تفسیر باران از مسعود دهش

در سينه اى گل كرده ام كه باغ نيست
در آتشى كه سرخ اما داغ نيست
تو آرزوى ناتمام من شدى
وقتى سراغى از تو در آفاق نيست
ويرانه‌ ای هستم كه گم شد در مسير
آزادِ مشروطى به رويايت اسير
من در تقلاّ تا تو پيدام كنى
تو مى زنى قلب مرا بى حكم تير
بى رحم و خونسردى چرا
از عشق دلسردى چرا
با آن نگاه زخمى ات
انقدر بى دردى چرا
من بى تو گريانم چرا
تفسير بارانم چرا
زهرى ولى مى نوشمت
اصلا"نمى دانم چرا
دنياى من محصور شد به نام تو
كو طرح روياگونه ى اندام تو
وقتى مرا مى رانى از تنهاييت
مى ريزم و سرمى روم از جام تو
جانم چرا انقدر بى آرامشى
من را به دنبالت كجاها مى كشى
تو نيستى و باز با تو سرخوش است
ان مرد تنهايى كه تو همراهشى

open_in_new
close
open_in_new
close