light_mode
account_circle
close
search
متن ترانه راز از محمد دستمزدی متن ترانه راز از محمد دستمزدی

متن ترانه راز از محمد دستمزدی

دلم  می‌خواد تو جاده‌های تاریک دستای خسته منو بگیری
چه لطفی داره با زبون خودت بهم بگی که از پیشم نمیری
تو رو خدا بسه دیگه جدایی طاقت دوری تورو ندارم
تحملت تو عاشقی زیاده من که صبوری تو رو ندارم
تو از خود منی مگه می‌تونم پیش کسی ازت شکایت کنم
قصه عشقمونو دوست ندارم پیش غریبه‌ها حکایت کنم
حکایت کنم
دلم می‌خواد تو جاده‌های تاریک دستای خسته منو بگیری
چه لطفی داره با زبون خودت بهم بگی که از پیشم نمییری
یه بار دیگه بهم اجازه کنار تو هم نفس تو باشم
آرزو دارم که بتونم یه روز پرنده‌ای تو قفس تو باشم
داغیه تو دلم که گفتنی نیست خودت می‌دونی که چه حالی دارم
زخمی که ریشه کرده توی دلم مگه می‌تونم به زبون بیارم
مگه می‌تونم به زبون بیارم
دلم می‌خوادتو جاده‌های تاریک دستای خسته منو بگیری
چه لطفی داره با زبون خودت بهم بگی که از پیشم نمیری زندگی که از پیشم می‌میری

open_in_new
close
open_in_new
close