light_mode
account_circle
close
search
متن ترانه نفهمیدی از مرتضی سرمدی متن ترانه نفهمیدی از مرتضی سرمدی

متن ترانه نفهمیدی از مرتضی سرمدی

آرتیک سندن هِچ بیر شی ایستَمی یوروم
(دیگه ازت هیچی نمیخوام)
بَکلَمیوروم دا...
(دیگه منتظرت نیستم )
آرامانی
(برای زنگ زدنت )
گَلمِنَ
( برای اومدنت )
سِومِنَ
( دوست داشتنت )
اَسکیدن بوتون بو کلمه لَر اوچون هرشِی یاپاردیم آما...
( اگه قبلا بود برای همه اینایی ک گفتم کاری میکردم اما...)
شیمدی هِچ بیر شِی یاپماک گِلمیور ایچیمدن
( اما الان دگ حوصله هیچ کاری رو ندارم )
ایستَمَدیگیمدن دِئیل
( از دوست نداشتنم نیست )
هیسسَتمَدیگیمدَن
( دگ احساسی ندارم )
نَردِیَسَن اوردا گال
( هرجایی که هستی همونجا باش )
آلاها آمانِت عاشکیم
(بخدا میسپارمت عشقم)
تو با تمومه حادثه های زندگیم فرق داشتی ولی نفهمیدی
شاید یروز ب ندیدنت ب نبودنت ب نشنیدنه صدات عادت کنم شااااید...
اما فراموش کردنت هنریه ک من ندارم
من تورو دوسداشتم انگاری ک تو آخرین عزیزه من روی زمین بودی
دقیقا توهم منو رنجوندی انگاری ک آخرین دشمنت رو زمین بودم
با قلبه ی نفر چیکار باید میکردی ک نکردی تا اونم اینجوری حرف بزنه باهات؟!
تقصیر تو نیس کفه ی ترازوی من خرابه

open_in_new
close
open_in_new
close