light_mode
account_circle
close
search
متن ترانه ابر و ماهی از ستار سهرابی متن ترانه ابر و ماهی از ستار سهرابی

متن ترانه ابر و ماهی از ستار سهرابی

پشت یه کوهِ بلند بی‌عبور
اونورِ بیابونایِ خیلی دور
خونه‌ی یه ماهی مردابی بود
کنج یه برکه خشک و سوت و کور
تو هوای داغ این دشتِ غریب
ابری سایه شو رو برکه می‌کشید
گاهی عاشقونه بارونی می‌شد
رولب تشنه‌ی ماهی می‌چکید
ابر عاشق از خودش می‌بخشید
که واسه ماهی پناهی باشه
که همیشه سهمش از باریدن
دیدنِ شادیِ ماهی باشه
ولی ماهی یه روز از زبونِ باد
قصه‌ی سفر به دریا رو شنید
غم زنده یه گوشه‌ی برکه نشست
کسی رقصیدنِ ماهی رو ندید
ابر عاشق همه‌ی وجودش و
قطره قطره روی برکه گریه کرد
ذره ذره رو تن شن‌ها ریخت
راه دریا رو به ماهی هدیه کرد
تویی اون ماهی و من ابر غریب
که خیالت تو دلم جا مونده
حالا من موندم و مرداب سکوت
یه اسیر بی تو تنها مونده
تو کجای قصه‌ها جاموندی؟
که مسیر خونه رو یادت رفت
زیر سایه‌ی کدوم ابری تو
که به سادگی منو یادت رفت
دیدمت پشت حصار گریه ها
لحظه‌ای که تندیِ بارون نشست
دیدن چشمای رویایی تو
چشام و رو هرکسی غیر تو بست

open_in_new
close
open_in_new
close