متن ترانه ذوق مستی از شهاب فرد
ای دل مباش یکدم خالی زعشق ومستی
وآنگه برو که رستی از نیستی و هستی
گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو
هر قبله ای که بینی بهتر زخود پرستی
تا فضل و عقل بینی بی معرفت نشینی
یک نکته ات بگویم خود را مبین که رستی
در آستان جانان از آسمان میندیش
کز اوج سر بلندی افتی به خاک پستی
خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد
سهل است تلخی می درجنب ذوق مستی
صوفی پياله پیما حافظ قرابه پرهیز
ای کوته آستینان تا کی دراز دستی