متن ترانه لمندگان از سینا حجازی

ای زندگی حسش رفته نصفش مونده نصفش رفته
مابقی شم خواب ببره بزار دنیا رو آب ببره
شبا تو خواب ورزش می کنم خوشبختیامو شمارش می کنم
عشقی که سرگرم کرده بودیممنم که ترکش می کنم
واسه فرار یه راه برام مونده هنوز اونی که واسه خودمه آوامه
ببین دارم پیر میشمُ من هنوز حتی بالشمم واسه بابامه
ولی نمیزارم غم دنیا بیاد تو خواب من هر کی بپرسه که چرا
بازم همینه جواب من تلاشتو بکن ولی غصه فردارو نخور
با روزگار لعنتی اینه حساب کتاب من تو خوابم، عالمی دارم
نه دردو نه غمی دارم درخت آرزوهات دادی به باد
دلا دلت یه روزی درد میگیره اگر نباشی مثل لمندگان
خورشید تو دنیای نامرد میگیره
یادمه یه روزی منم سرحال بودم واسه پریدنم دنبال باد بودم
ولی انگار دیگه حالشو ندارم خودمونیمو عجب خوشحال بودم
می خندیدم تا تموم دردا بمونه بازم برای فردا
تا که نفهمم دنیا چه ها کرد
با ما چه ها بود با ما چه کرد من خوابیدم تا
خوابی ببینم آسمونارو آبی ببینم
شاید یه روزی از خواب بیدار شم
دنیارو ناب نابی ببینم درخت آرزوهات دادی به باد
دلا دلت یه روزی درد میگیره اگر نباشی مثل لمندگان
خورشید تو دنیای نامرد میگیره