آهنگ بهزاد پکس - شش صبح

الان ۶ صبحِ دقیق تو چشمات رو همه
منو دود و کام سیگارو احساسی که کمه
الان ۶ صبحِ ولی من هنوز بیدارم
دارم سر به سر عکسای سلفیت میذارم
که بودی کنارمو رفتی حست تار شد
حالم نسبت به خاطراتمون استفراغ شد
وقتی کنار هم یه چیزی سره جاش نبود
یه نخ توهم قوی به اسمت چاق شد
الان ۶ صبحِ خوابه
منم هر روزم مثل شام شب تاره
دلش گیر چیه لنگرش قفل چی شده
میگم ولش کن اون الان گیجِ خُله خوابه
وقتی رفتش همه چی مثل هیروشیما پاشید
الان بعید میدونم تو دل شما باشیم
فاز روما و ژولیه توی سیگار چاق شد
کدومو دوست داری شدی با کیا داداشی
وقتی همه زندگیمون تو این عالم سر شد
اَ بوی تعفنش دیگه حالم بد شد
وای حالم بد شد از اون حرفا نمیزنم
دیگه کابوس ندارم دیگه از خواب نمیپرم
دیگه صورتمو با سیلی سرخ نمیکنم
دیگه دنبال کارای مقت نمیدواَم
دیگه قفل نمیکنم به رفتن کسی
وقتی چیزی که میخورم دیگه تُف نمیکنم
زدیم به تیپ و تاپ هم از یه جاش در اومد
وقتی ساکت بودمو وقتی صداش در اومد
وقتی سگ میشدم و دلش جای دیگه میرفت
رفت و از این تویله ی دلم شعراش در اومد
رفت و بخاطرش یه عمری پشتم حرف شد
یه روزی مرهم بود که جای چسبش زخم شد
پای خیلیا وسطه حتی دیوارای خونه
دیگه فایده ای نداره وقتی رفتش حرف شد
کدوم خدارو میشناسی به اون قسمت بدم هان
کدوم وایساد اون که میگفت هم قدمت میشما
همه چیز از دور خوب بود حتی حسش به صدام
اونکه بهم میگفت یه روزی نفست میشما
یه افسرده بودم رفتی دپرس تر شم
آره یقمو میگیره همین حست هر شب
که فکر و ذکرم درگیر قفل گوشیت باشه
گفتی بستگی داره تا فکرِ تو چی باشه
من که فکردم خرابه مثل حالی که میبینی
وقتی دیدم مشغول خود فروشیاشه
یه مدتی نبودم وقتی به سرم زد میام
که سیگارم شد رفیق تموم سختیام
یه مدتی نبودم حتی تو خاطر کسی
ببین اشک نمیریزم دیگه بخاطر کسی
سرِ همه چی خودمو دارم سرزنش میکنم
وقتی منمو کوه غمو یه خاطره ی کثیف