دانلود آهنگ سعید خدایاری به نام یه دنیا

سعید خدایاری به نام یه دنیا , دانلود آهنگ سعید خدایاری به نام به نام یه دنیا , Saeid Khodayari - Ye Donya , متن ترانه یه دنیا از سعید خدایاری

Saeid Khodayari - Ye Donya
Saeid Khodayari - Ye Donya مشاهده سایز اصلی کاور
دانلود آهنگ جدید و زیبای سعید خدایاری با نام یه دنیا را هم اکنون از وب سایت پلی موزیک دانلود کنید ، آرشیو و فول آلبوم تمامی آهنگ های سعید خدایاری ، دانلود آهنگ جدید سعید خدایاری ، دانلود آهنگ های سعید خدایاری , new track by Saeid Khodayari now available in playmusic.ir - download new track by Saeid Khodayari called Ye Donya , list of all artworks by Saeid Khodayari , nhkg,n Hik' [ndn Saeid Khodayari , Hik' [ndn hc Saeid Khodayari , یخصدمخشی ئعسهز سعید خدایاری , danlod ahang Saeid Khodayari , nhkg,n ili Hik' ihd سعید خدایاری , بعمم شمذعئ Saeid Khodayari , t,g Hgf,l سعید خدایاری

سعید خدایاری یه دنیا

ترانه: امیر توکلیان

موزیک: پویان اعتصامی

Saeid Khodayari Ye Donya

Lyric: Amir Tavakolian

Music: Pouyan Etesami

دانلود اثرانتخاب کیفیت
کاربر گرامی هزینه حجم مصرفی اینترنت شما نیم بها محاسبه می شود
00:00
00:00
پخش خودکار ترانه
پخش با کیفیت بالا
تاریخ انتشار : 6 سال پیش
متن ترانه یه دنیا

ای دل چه اندیشیده ای در عذر آن تقصیرها
زان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا
زان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کم
زان سوی او چندان نعم زین سوی تو چندین خطا
زین سوی تو چندین حسد چندین خیال و ظن بد
زان سوی او چندان کشش چندان چشش چندان عطا
چندین چشش از بهر چه تا جان تلخت خوش شود
چندین کشش از بهر چه تا دررسی در اولیا
از بد پشیمان می شوی الله گویان می شوی
آن دم تو را او می کشد تا وارهاند مر تو را
از جرم ترسان می شوی وز چاره پرسان می شوی
آن لحظه ترساننده را با خود نمی بینی چرا
گر چشم تو بربست او چون مهره ای در دست
او گاهی بغلطاند چنین گاهی ببازد در هوا
گاهی نهد در طبع تو سودای سیم و زر و زن
گاهی نهد در جان تو نور خیال مصطفی
این سو کشان سوی خوشان وان سو کشان با ناخوشان
یا بگذرد یا بشکند کشتی در این گرداب ها
چندان دعا کن در نهان چندان بنال اندر شبان
کز گنبد هفت آسمان در گوش تو آید صدا
بانک شعیب و ناله اش وان اشک همچون ژاله اش
چون شد ز حد از آسمان آمد سحرگاهش ندا
گر مجرمی بخشیدمت وز جرم آمرزیدمت
فردوس خواهی دادمت خامش رها کن این دعا
گفتا نه این خواهم نه آن دیدار حق خواهم
عیان گر هفت بحر آتش شود من درروم بهر لقا
گر رانده آن منظرم بستست از او چشم ترم من
در جحیم اولیترم جنت نشاید مر مرا
جنت مرا بی روی او هم دوزخست و هم عدو
من سوختم زین رنگ و بو کو فر انوار بقا
گفتند باری کم گری تا کم نگردد مبصری
که چشم نابینا شود چون بگذرد از حد بکا
گفت ار دو چشمم عاقبت خواهند دیدن آن صفت هر
جزو من چشمی شود کی غم خورم من از عمی
ور عاقبت این چشم من محروم خواهد ماندن تا کور
گردد آن بصر کو نیست لایق دوست را
اندر جهان هر آدمی باشد فدای یار خود یار
یکی انبان خون یار یکی شمس ضیا
چون هر کسی درخورد خود یاری گزید از نیک و بد
ما را دریغ آید که خود فانی کنیم از بهر لا
روزی یکی همراه شد با بایزید اندر رهی
پس بایزیدش گفت چه پیشه گزیدی ای دغا
گفتا که من خربنده ام پس بایزیدش گفت رو
یا رب خرش را مرگ ده تا او شود بنده خدا

نظرات کاربران

خطا : برای ارسال نظرات باید عضو شده باشید
پخش / توقف پخش
Space
قطع صدا
M

جلو بردن
عقب بردن

موسیقی بعدی
N
موسیقی قبلی
P

زیادی صدا
کمی صدا

تکرار
R
بدون ترتیب
S

کاور اصلی
C
راهنمای پخش
H