light_mode
account_circle
close
search
متن ترانه یار من از احمد آقایی متن ترانه یار من از احمد آقایی

متن ترانه یار من از احمد آقایی

اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک من گِل شود و گُل شکفد از گل من
تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من
ای در دل من میل و تمنا همه تو
واندر سر من مایه ی سودا همه تو
امروز همه تویی و فردا همه تو
نور دو دیده ی منی دور مشو ز چشم من
شعله ی سینه ی منی کم مکن از شرار من
یار من و حریف من خوب من و لطیف من
ذره ی آفتاب تو این دل بی قرار من
من آن توام مرا به من باز مده
آن توام آن توام
مرا به من باز مده
آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم
سیر نمی شود نظر بس که لطیف منظری
روی به خاک می نهم گر تو هلاک می کنی
دست به بند می دهم گر تو اسیر می بری
نور دو دیده ی منی دور مشو ز چشم من
شعله ی سینه ی منی کم مکن از شرار من
یار من و حریف من خوب من و لطیف من
ذره ی آفتاب تو این دل بی قرار من
من آن توام مرا به من باز مده
آن توام آن توام
مرا به من باز مده

open_in_new
close
open_in_new
close