متن ترانه خبر داری از احمد پارسا

یهو چت میشه که میزنی زیر همه چی
قهر کنیم نباشیم باهم آخه برا چی
رو لبم نمیشینه بی تو خنده
خاطراتمون داره میشه رنده
هنوز اینجاس جای خالیت یه خورده احساس بشه حالیت
دل من تنگ دل تو سنگ چرا آخه دست برنمیداری از جنگ
خبر داری همه روز و شبام شده بیخود و تکراری
دلی که مال من بود و دست کی میسپاری
میبری میدوزی خودت هرجوری دوست داری خبر داری
صدات میپیچه در گوشم دیگه نمیرسه به جایی عقل و هوشم
نمیری یه لحظم از جلو چشام من که نمیتونم دور تو خط بکشم
بیا نذار که دیر شه نذار دیر شه بیا قول بدیم دلامون پای هم پیر شه
جر و بحثمون کار داد دستمون کاشکی زنگ بزنی بگی دارم میام پیشت
خبر داری همه روز و شبام شده بیخود و تکراری
دلی که مال من بود و دست کی میسپاری
میبری میدوزی خودت هرجوری دوست داری خبر داری