متن ترانه حسرت پنهان از حسین هور متن ترانه حسرت پنهان از حسین هور

متن ترانه حسرت پنهان از حسین هور

ای عشق
بزن که باران منی
شروعِ پایانِ من و
حسرت پنهان منی
امشب
که وصله ی جان منی
بگو چرا بی خبر از
حال پریشان منی
منی که غیر از آغوش تو رویایی ندارم
چرا در حلقه ی گیسوی تو جایی ندارم
اگر آتش به جانم میزنی باید ببینی
تنم می سوزد و من بی تو دریایی ندارم
تنم می سوزد و غیر از تو دریایی ندارم
بی تو در این
شبِ پریشان چه کنم
با خاطره ات
به هر خیابان چه کنم
تو رفتی و در دل من
گرفته باران چه کنم
ز خاطرت رفته که من
خاطره ای جز تو ندارم
منی که غیر از آغوش تو رویایی ندارم
چرا در حلقه ی گیسوی تو جایی ندارم
اگر آتش به جانم میزنی باید ببینی
تنم می سوزد و من بی تو دریایی ندارم
تنم می سوزد و غیر از تو دریایی ندارم