متن ترانه تدبیر از رضا شادکام

light_mode
account_circle Playmusic.ir
close
search
متن ترانه تدبیر از رضا شادکام متن ترانه تدبیر از رضا شادکام

متن ترانه تدبیر از رضا شادکام

هَله هُش دار که در شهرْ دو سه طَرّارند
که به تدبیرْ کُلَهْ از سَرِ مَه بردارند
دو سه رندند که هُشیارْ دل و سَرمستند
که فَلَک را به یکی عربده در چرخ آرند
سَر دَهانند که تا سَر ندهی سِرّ ندهند
ساقیانند که انگور نمی‌افشارند
یارِ آن صورتِ غیبند که جانْ صورت اوست
همچو چشم خوش او خیره کُش و بیمارند
صورتی‌اند ولی دشمن صورت‌هایند
در جهانند ولی از دو جهان بیزارند
همچو شیران بِدَرانند و به لب می‌خندند
دشمن همدگرند و به حقیقتْ یارند
خَرفروشانه یکی با دگری در جنگند
لیک چون وانگری مُتَّفق و یک کارند
همچو خورشیدْ همه روزْ نظر می‌بخشند
مَثَلِ ماه و ستارهْ همه شب سَیّارند
گر به کفْ خاک بگیرند زَرِ سرخ شود
روزْ گندم دِرَوَند اَر چه به شبْ جو کارند
دلبرانند که دلْ بَر ندهد بی‌ بَرِشان
سَروَرانند که بیرونْ ز سَر و دستارند
شِکَّرانند که در معده نگردند تُرُش
شاکرانند و از آن یارْ چه برخوردارند
مَردُمی کن برو از خدمتشان مَردُم شو
زان‌که این مَردُمِ دیگرْ همه مَردُمخوارند
بَس کن و بیش مگو گرچه دهانْ پُر سُخَنَست
زان‌که این حرف و دَم و قافیه هم اَغیارند

open_in_new
close
open_in_new
close