متن ترانه ای صنمان دست دست از ساسان پاشایی متن ترانه ای صنمان دست دست از ساسان پاشایی

متن ترانه ای صنمان دست دست از ساسان پاشایی

باز رسیدیم ز میخانه مست
باز رهیدیم ز بالا و پست
جمله مستان خوش و رقصان شدن
می زنمان دست زنیم دست دست
می زنمان دست زنیم دست دست
می زنمان دست زنیم دست دست
می زنمان دست زنیم دست دست
پیر خرابات چو آن شوهی
بر سر بام آمد و از بام جست
دوش برابر یکی می از او
هست شود نیست شود نیز هست
می زنمان دست زنیم دست دست
می زنمان دست زنیم دست دست
می زنمان دست زنیم دست دست
می زنمان دست زنیم دست دست
ماهی و دریا و همه مستی کنن
چونکه سر زلف تو افتاد شست
زیر و زبر گشت خرابات ما
خون نگون گشته و غرابه شکست
شیشه چو بکشت و به هر سوی
چند کفه پای پریوان که خز
آن که سر از پای نداند کجاست
مست به تای دست به کوی الس
ای صنمان دست زنین دست دست دست
ای صنمان دست زنین دست دست دست
ای صنمان دست زنین دست دست دست
ای صنمان دست زنین دست دست دست