متن ترانه نامهربانی از شهریار آریایی متن ترانه نامهربانی از شهریار آریایی

متن ترانه نامهربانی از شهریار آریایی

گرمی دست تو را حس می‌کنم رو شانه‌ام
عطر رویایی تو پیچیده توی خانه‌ام
گشتم و هی گشتم و اما نمی‌بینم تو را
یا تو اینجا هستی یا من واقعا دیوانه‌ام
حال من غمگین‌ترین حالت غمگین شدن است
مرهم درد دلم با عشق تسکین دادن است
من دلم بی‌تاب و بی‌طاقت شده حالی نیست
تشنه‌ی پروازم اما رو تنم بالی نیست
شوق پرواز داره عشق بال پروازم شدی
گفتم از عشقم به تو قصه‌پردازم شدی
از تو چی مانده برایم جز خیالت شب به شب
بی تو هیچ رنگی ندارد چهره‌پردازم شدی
آرزو کردیم و سکه ته چاه انداختیم
شب به شب بی‌تاب هم رویا با هم می‌بافتیم
گاهی می‌بردیم و گاهی با هم می‌باختیم
هر چقدر از بین می‌رفت با هم می‌ساختیم
تکیه‌گاه من بی‌حوصله شانه‌ی تو بود
دل درون سینه‌ام نه دل که خانه‌ی تو بود
من دلم بی‌تاب ‌و بی‌طاقت شده حالی نیست
تشنه‌ی پروازم اما رو تنم بالی نیست
شوق پرواز داره عشق بال پروازم شدی
گفتم از عشقم به تو قصه‌پردازم شدی
از تو چی مانده برایم جز خیالت شب به شب
بی تو هیچ رنگی ندارد چهره‌پردازم شدی