دانلود آهنگ علیرضا آذر به نام عشق

علیرضا آذر به نام عشق , دانلود آهنگ علیرضا آذر به نام به نام عشق , Alireza Azar - Eshgh , متن ترانه عشق از علیرضا آذر

Alireza Azar - Eshgh
Alireza Azar - Eshgh مشاهده سایز اصلی کاور
دانلود آهنگ جدید و زیبای علیرضا آذر با نام عشق را هم اکنون از وب سایت پلی موزیک دانلود کنید ، آرشیو و فول آلبوم تمامی آهنگ های علیرضا آذر ، دانلود آهنگ جدید علیرضا آذر ، دانلود آهنگ های علیرضا آذر , new track by Alireza Azar now available in playmusic.ir - download new track by Alireza Azar called Eshgh , list of all artworks by Alireza Azar , nhkg,n Hik' [ndn Alireza Azar , Hik' [ndn hc Alireza Azar , یخصدمخشی ئعسهز علیرضا آذر , danlod ahang Alireza Azar , nhkg,n ili Hik' ihd علیرضا آذر , بعمم شمذعئ Alireza Azar , t,g Hgf,l علیرضا آذر

علیرضا آذر عشق

ترانه: علیرضا آذر

تنظیم: علی تیرداد

Alireza Azar Eshgh

Lyric: Alireza Azar

Arrangement: Ali Tirdad

دانلود اثرانتخاب کیفیت
کاربر گرامی هزینه حجم مصرفی اینترنت شما نیم بها محاسبه می شود
00:00
00:00
پخش خودکار ترانه
پخش با کیفیت بالا
تاریخ انتشار : 10 سال پیش
متن ترانه عشق

لهجه ات را غلاف کن ای عشق 
زخمــی ام از زبان نـوک تیزت
شمس مولای بی کسی ها باش 
بی خیــــال شکــوه تبریزت
مثنوی ، زخم های تدریجی است 
مرگ آرام در تحمل بستر
مثل ققنوسِ شمس برگشتن
در مسیحایِ سردِ خاکستر
دست هایم به کار کشتنم اند 
این جنایت به پاس بودن هاست
شهرِ بی شعر نوش جان شما 
شاعر اینجا جنازه ای تنهاست
دوست دارم به آسمان بزنم 
تا نگاهم به ماه برگردد
می فروشم خدای نورم را 
روزگار ِ سیاه برگردد
بیت، من را گرفته از خویشم 
اولم شعر بوده، عشق آخر
شعر یعنی تمام آدم ها 
عشق یعنی علیرضا آذر
عشق اما نهایتی مجهول
بی حضورش اگر چه شب عالی است
در تن فکرهای هر شبه ام 
باز هم جای خالی اش خالی است
پشت ذهنم دهان سوراخی 
به خیال کلید وا مانده
یا کلیدی به فکر سوراخی 
توی جیب جلیقه جا مانده
آنور قفل های تکراری 
می پذیرم عمیق چاهم را
دوزخت از بهشت آبی بهتر 
می کشم وزنه ی گناهم را
چشم هایت کنار ماشین ها 
زیر پاهای شهر جان بدهند
عابرین شلوغ بی سر و ته 
رد شوند و سری تکان بدهند
جفت گیری گاو - آدم ها 
پای تابوت کرکسی مُرده
ماهیانی که دیر فهمیدند 
کوسه از رنج بی کسی مُرده
باز روزی شریک جرمت را 
توی تار عنکبوت می بینی
دست و پای ظریف جفتت را 
روی میز نهار می چینی
توی بشقاب مهمان ها 
تکه های غرور خون بارت
زیر چشمی تعارفی بزنی 
به لب و لوچه ی پرستارت
مفصل و ساق استخوانت را 
به سگ هرزه ای نشان بدهی
استخوان را به نیش خود بکشی
رو به خود هم دمی تکان بدهی
بعداز عمری خر خودت باشی 
یک نفر گردن کلفتت را
مفت دریا به تخم ماهی ها
یک نفر در طویله جفتت را...!!!
از دهان تو خسته تر باشم 
زیر فحش تو جان به جان بدهم
زیر فحش تو خوار مادر را 
به درک!! روی خوش نشان بدهم
عشق یعنی علاج واقعه ای
قبل از افتاد و بعد از افتادن
عشق یعنی که نامه ای خوش خط
به زن هیتلر فرستادن
و بگویی که عاشقش هستی 
بچه ها هم تفنگ می گیرند
عشق یعنی به تخم ماهی ها 
که هزاران نهنگ می میرند
غرق در انتهای یک باور 
در تمنای صید مروارید
زیر آبی و غافل از اینکه 
بچه میگو به هیکلت میرید!
بی نفس از فشار یک پوچی 
در سراشیب تن پس از سیگار
زیر لب آرزو کنی هر شب
دست از این مَردِ بی پدر بردار
مثل کبریتِ بی خطر باشی 
هیزمی از تو گـُر نگیرد بعد
مثل آتشفشان سردی که 
برف را ساده می پذیرد بعد
عشق یعنی بغل کنم زن را 
فکر زن جای دیگری باشد
عشق یعنی زنی بغل کُندم 
فکر من جای دیگری باشد
جان این ایستگاه متروکه 
زنده کن لاشه ی قطارم را
هیچ عشقی به مقصدم نرسید 
پس بده مهره های مارم را
ضامنم را بکش که منتظرند 
بمب هایی که در مدار منند
رو به صفری که می رسد بشمار 
لحظه در لحظه انتظارم را
تشنه ی قطره های خون آبم
در تکاپوی مرگ ِ من بودی
نوش جان کن مرا حلال توام 
سر بکش موج انفجارم را
تیک تاک تمام ساعت ها 
تاک تیک دقیق مرگ من است
رو به صفر زمان تماشا کن 
حرکت ثانیه شمارم را
نه به تقویم اعتقادی نیست 
فصل فصلم به زرد معتقد است
مثل پتیاره ای که در بستر 
می فروشم تن بهارم را
حیف از تو که آسمانِ تو هم
سوت و کور از خسوف ماهی که
حیف از من غلط کنم که دگر 
باز تکرار اشتباهی که
عشق یعنی به تخم ماهی ها 
آبی از آب تکان نخواهد خورد
یا به بوق بلند آدم ها
یک نفر توی آب دارد... مُرد!
مثل جغرافیای نامحدود 
هر زبانی شکنجه ای بلد است
مجمع الدردهای در نوسان ... مثل نبضی که خط ممتد بست
کوچه راهم قدم قدم باشم 
هیکلت توی چشم های من است
در من ابری به جوش می آید 
از بهاری که پشت پیرهن است
من مسلمانم و نمازم را 
در کلیسای داغ اندامت
مسخ ناقوس های آویزان 
گوژپشتم که در نوتردامت
پوزخندی تمسخری لطفاً
یک بغل حبه قند کم دارم
باغ من از گیاه تکمیل است 
لاله ای از هلند کم دارم
کوه و دریای نور یک عمر است 
پشت یک سینه بند بیدارند
صف به صف نطفه های بودایی
زیر پوتین چرم افشارند
حرف های نگفته ای دارد 
این مهاراجه اسب ابلیس است
پیرمردی که با شب ادراری 
تخت طاووس هر شبش خیس است
حرف های نگفته ای دارم 
مثل هر آدمی که در شهر است
مردمانی عبوس در بن بست 
اجتماعی که با خودش قهر است
حرف های نگفته ای دارم 
گوش هایی که سوت از سیلی
منگولانی که شعر می فهمید
چرخه ی ازدواج فامیلی
حرف های نگفته ای دارم 
گوش خود را به چشم من بدهید!
اوج تنها ویار مردان نیست 
اندکی هم به جنس زن بدهید
من کجای جهان من بودم 
که سر و کله ی تو پیدا شد؟
عرشه را آنقدر دعا کردم 
تا خدا ناخدای دریا شد
من زبان مزخرفی دارم 
واژه ها در سرم الک شده اند
شکل هایی عجیب و بی معنا
بر تنم با کلنگ حک شده اند!
عشق یعنی تو را کسی از دور 
به خیابان بی کسی بکشد
مثل دستی که حجم مُردن را 
شکل یک بوته اطلسی بکشد!!
عشق من را دوباره بازی داد 
سینه ام در محاق زندان است
توی چشمم شیار ناخن هاست 
بر تنم جای زخم و دندان است
در سرم رد پای اقیانوس 
مرغ های سفید ماهی گیر
سینه ام داغ کهنه ای اما 
قلبم اندازه ی بیابان است
نا امید از تمام داروها 
ناامید از دعای هر ساعت
چشمم اما خلاف پاهایم 
رو به دروازه ی خراسان است
حس یک ماه مُرده را دارم 
توی تابوت خیس دریاچه
چهره ی تکه های مواجم 
زیر انگشت های باران است
آه سرها که در گریبانید  آسمان سرخ و برف می بارد
اسکلت-باغ ها بلور آجین 
های بگشای در، زمستان است!
گور خرها دوباره زندانی 
کره خرها دوباره زندان بان
لهجه ات را غلاف کن ای عشق 
هرزه است این جهان بی تنبان

نظرات کاربران

خطا : برای ارسال نظرات باید عضو شده باشید
پخش / توقف پخش
Space
قطع صدا
M

جلو بردن
عقب بردن

موسیقی بعدی
N
موسیقی قبلی
P

زیادی صدا
کمی صدا

تکرار
R
بدون ترتیب
S

کاور اصلی
C
راهنمای پخش
H